مهمون
واي كه چقدر ديشب خوش گذشت با بابا امير نشسته بوديم و ميگفتيم بعد از افطار چه كار كنيم خلاصه كاسه چه كنيم چه كار نكنيم دستمون گرفته بوديم كه خاله مژده زنگ زد چقدر خوشحالم كرد گفت از اصفهان اومديم شيراز امشب داريم با عمو امير ميايم خونتون بمونيم من و بابايي كلي خوشحال شديم تا ساعت 3 صبح دعا جوشن كبير خونديم بعد سحري خورديم و كلي حرف زديم و خنديديم خيلي خوش گذشت امشب هم افطار خونه مامان مژده دعوتيم بعد از افطار قراره بيان خونمون دوباره هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
نویسنده :
امیر و مریم
16:13